کامپیوتر مذکره یا مونث؟!
سلام چه خبر -وبی متفاوت ومتنوع و بروز
تاریخ : 12 / 4 / 1391
نویسنده : سروش

سلام چه خبر

دخترها گفتند کامپیوتر مذکره، به این دلایل:
- وقتی بهش عادت می کنیم؛ فکر می کنیم بدون اون نمی تونیم کاری بکنیم.
- اطلاعات زیادی دارند!
- قراره مشکلات رو حل کنند؛ اما اغلب مشکل خودشونن!
- همین که بهشون عادت می کنیم؛ کارایی شون رو از دست میدن!
- نگاه کردن به history شون معمولا باعث میشه شاخ دربیاوریم!

 

پسرها اما گفتند کامپیوتر مونثه! به این دلایل:
- به غیر از خالق شون کسی از منطق درونی شون سر در نمیاره!
- فهمیدن زبونشون مستلزم سال ها رنج بردنه!
- وقتی با هزار زحمت زبونشون رو یاد می گیریم تازه می فهمیم یه زبون جدید اومده!
- همین که پایبندش بشیم باید همه پولامون رو خرج خرید لوازم جانبی اش کنیم!
- دائم باید update شون کنیم وگرنه کارآیی شون رو از دست میدن!

Share
|
امتیاز مطلب : 458
|
تعداد امتیازدهندگان : 123
|
مجموع امتیاز : 123
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: کامپیوتر مذکره یا مونث؟! ,
تاریخ : 4 / 3 / 1391
نویسنده : سروش

مکالمه ای بین من و مادرم:
-مامان
- جونم
- داشتم ماست می خوردم
- نوش جونت پسرم
- ریخت رو فرش
- کوفتو بخوری نکبت؛ خاک تو سرت....

**//\\**
چند وقت پیش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که
بزنه تو صورتم...!
منم یهو رفتم تو فاز هندی گفتم:
بزن بابا..!
بزن !
بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه...!
بزن که بفهمم هنوز بی صاحاب نشدم...!
بزن بابا!
ودر نهایت ناباوری بابام زد تو گوشم

**//\\**
زنگ زدم پشتیبانی میگم: چرا سرعت اینترنتم کم شده؟
میگه: چون کندی سرعت دارین!
گفتم خدا خیرتون بده خیالم راحت شد، یه خانواده از نگرانی در اوردی! پس دلیلش اینه! البته خودمم شک کرده بودم!

**//\\**
یه زمانی تو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که: تو اجازه بگیر برو بیرون منم 2دقیقه دیگه میام!
بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو.....
من که حلالشون نمی کنم!!!!!

**//\\**

 

سلامتی پنگوئن که یه ذره قد داره، اما بازم لاتی راه میره ....

 

**//\\**
یادش به خیر زمانی که راهنمایی بودیم یه دبیر داشتیم هر موقع از دست ما عصبانی میشد

میگفت: گوساله ها خجالت بکشید من جای پدرتون هستم!

**//\\**
بزرگترین حرف های کینه توزانه با این جمله توجیه میشه : ” به خاطر خودت میگم “

**//\\**
دقت کردین وقتی با ماشین هستیم
احساس میکنیم گم شدیم اول ضبط ماشین رو کم میکنیم!!!

**//\\**
همیشه یه احمقی پیدا میشه که ماشینشو جلوی پارکینگ خونه ت پارک کنه ... حتی اگه خونه نداشته باشی !!!

**//\\**
رفتم دنبالِ خواهرم از دانشگاه بیارمش
برگشتنه گشت بهمون گیر داده ، میگه خانوم کى باشن؟
منم با حالت عصبانى میگم خواهرمه! مشکلى هست؟
بعد یهو خواهرم میگه:
جناب سروان دروغ میگه !!!
دوست دخترشم ؟؟؟؟
میگم دروغ میگه به خدا جناب سروان؟
یارو هم مدارک ماشینُ گرفت گفت بیا کلانترى معلوم میشه!!
به خواهرم میگم مرض دارى مگه!!!!

میگه بریم کلانترى بعد بابا اینا بیان دنبالمون مامورِ ضایع بشه یه ذره بخندیم؟؟؟ 

Share
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: خنده دار ,
تاریخ : 25 / 2 / 1391
نویسنده : سروش

لطفا تا آخرشو بخوانید تا متوجه عشق پسر به دختر مورد علاقه اش شوید.


1- محبت شدیدی که صادقانه به تو ابراز میکردم

2- دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو

3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم

4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و

5- این احساس در قلب من قوت میگیرد که بالاخره روزی باید

6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم که

7- شریک زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار کوتاه بود اما

8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و

9- بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم

10- این خودخواهی ، حسادت و تنگ نظری تو را هیچ کس نمیتواند تحمل کند و با این وضع

11- اگر ازدواج ما سر بگیرد ، تمام عمر را

12- به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدایی ازهم

13- خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان که

14- از زدن این حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش

15- این مطالب را از روی عمق احساسم مینویسم و چقدر برایم ناراحت کننده است اگر

16- باز بخواهی در صدد دوستی با من برآیی . بنابراین از تو میخواهم که

17- جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش

18- دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمیتوان گفت که دارای کمترین

19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه

20- تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش کنم و نمتوانم قانع شوم که

21- تو را دوست داشته باشم و شریک زندگی تو باشم .

 

 

و در آخر اگر میخواهی میزان علاقه مرا به خودت بفهمی از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان!!!

Share
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
موضوعات مرتبط: رنگارنگ , طنز , ,
برچسب‌ها: عشق پسر به دختر مورد علاقه اش ,
تاریخ : 25 / 2 / 1391
نویسنده : سروش

سلام چه خبر خدای عزیز!
به جای اینکه بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمی‌کنی؟

 

خدای عزیز!
شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.

 

خدای عزیز!
اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفش‌های جدیدم رو بهت نشون میدم.

 

خدای عزیز!
شرط می‌بندم خیلی برایت سخت است که همه آدم‌های روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمی‌توانم همچین کاری کنم.

 

خدای عزیز!
در مدرسه به ما گفته‌اند که تو چکار می‌کنی، ..................

Share
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: رنگارنگ , طنز , ,
برچسب‌ها: کودکان چگونه با خدا سخن میگویند ,
تاریخ : 19 / 2 / 1391
نویسنده : سروش

سلام چه خبر

گویش دختران در سال 81 :
عزیزم ، عشقم ، چرا ناراحتی ؟ قربونت برم !

گویش دختران در سال 86 :
عزیزم ، عشقم ، چرا ناراحنی ؟ قلبونت برم !

گویش دختران در سال 91:
عجیجم ، عجقم ، چلا نالاحتی ؟ قلبونت بلم !

گویش دختران در سال 96 :
دیبیلم ، عولوپولو ، بیلی بولو ناتانوتو هلو ؟!

Share
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: دختران از سال 81 تا 96 اینطوری صحبت میکنند ,
تاریخ : 5 / 2 / 1391
نویسنده : سروش

یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور و...

یا بی پول ترن که بهشون میگم گشنه گدا و... 

یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خرحمال و...

یا کمتر کار میکنن که بهشون میگم تنبل و...  

یا از من سرسخت ترن که بهشون میگم کله خر و ...

یا بی خیال ترن که بهشون میگم ببو و...

یا از من هوشیارترن که بهشون میگم پرافاده و...

یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو و ... 

یا از من شجاع ترن که بهشون میگم بی کله و...

یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی عرضه و... 

یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج و...

یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم خسيس و...

یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بگ و...

یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی و...

یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت و ...

یا رو راست ترن که بهشون میگم احمق ...

کلا معیار همه چیز من هستم و نه حقیقیت

Share
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: به نظر من آدمها دو دسته هستن: ,
تاریخ : 5 / 2 / 1391
نویسنده : سروش

 سلام چه خبر

Share
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
موضوعات مرتبط: طنز , گالری , ,
برچسب‌ها: روش جدید کمربند بستن ,
تاریخ : 20 / 1 / 1391
نویسنده : سروش

(دکتر) حسن عباسی که دارای فن بیان، استراتژی، سواد، وجهه، وثوق و دکترین است، پس از کشف کلیه مشکلات جهان و حل ضمنی آنها، اخیراً سخنرانی کرده و تکلیف انقلاب اسلامی را هم روشن کرده است.

(دکتر) حسن عباسی: «انقلاب ما صدرایی نبوده است. به‌عنوان مثال صدرایی‌ها نتوانستند یک طرح اقتصادی حداقل دو صفحه‌ای هم برای تحول اقتصادی به صورت درست و مفید ارائه بدهند.»
1- اینجانب شهرام شکیبا در شرایط حساس کنونی مراتب التقاط و اشتباه خودم را به عرض می‌رسانم. بنده متأسفانه علاوه بر فهم نادرست از «ماکس وبر»، اخیراً دریافته‌ام که قدری هم صدرایی اندیشیده‌ام، لذا به صورت کاملاً خودجوش از تک‌تک ملت قهرمان و «میردامادی» ایران عذرخواهی می‌نمایم. ضمناً از هرگونه «حرکت مشکوک»، «حرکت انحرافی»، «حرکت ایذایی»، «حرکت فتنه‌گرانه»، «حرکت براندازانه»، «حرکت موزون» و در رأس آنها «حرکت جوهری» و آمریکایی جهانخوار و سریال لاست و گرگ پیر استعمار انگلیس و «حکمت متعالیه» اعلام برائت می‌نمایم. باشد که همه‌مان رستگار شویم.
2- در باب ضعف صدرایی‌ها در مقولات اقتصادی همین بس که در خیابان «میرداماد» تهران چندین بانک، دو روزنامه، چندین پاساژ و ده‌ها باب مغازه وجود دارد، اما در «ملاصدرا» یک‌دهم این‌ها هم نیست. مردم فکور و فهیم هم فقط از ملاصدرا می‌گذرند، اما «میرداماد» محل تأمل و گلگشت و تفکر و تدقیق در کلیه امور است.
3- شما خودتان نیم‌ساعت در ملاصدرا و نیم ساعت در میرداماد قدم بزنید، علاوه بر همه چیز، چیزهای جدیدتری هم دستگیرتان می‌شود.
(دکتر) حسن عباسی: «کسانی که معتقدند که فلسفه ملاصدرا همه‌چیز دارد، بیایند بیندیشند، مناظره کنند. (هنوز از مادرشون زاییده نشده.) اگر کسی بگوید انقلاب ما صدرایی بوده، یعنی می‌گوید انقلاب ما اسلامی نبوده و این توطئه خطرناکی است و خائن است کسی که بخواهد جا بیندازد که انقلاب ما صدرایی بوده است.
1- ما تاکنون فکر می‌کردیم «ملاصدرا» مسلمان بوده. بحمدلله کفر و الحاد این عنصر وابسته به «سیا» و «موساد» و «اینتلیجنت سرویس» هم رو شد.
لذا بر شورای شهر تهران هم فرض است که نام خیابان «ملاصدرا» را به سرعت عوض کرده و بگذارند «عباسی». این‌طوری متفکران معاصر هم از پایین‌شهر به بالای‌شهر منتقل می‌شوند. توطئه استکبار و صهیونیسم هم جبران می‌شود. اصلاً چه معنی دارد که هرچه موتورسوار و تک‌چرخ‌زن و ضبط و باند ماشین فروشی هست در خیابان عباسی باشد که نام متفکری را دارد که صاحب دکترین هم هست؟!
2- در باب مناظره‌کنندگان هم اگر آقای (دکتر) عباسی کمی صبر کنند، و صدراییون نیز کمی اهتمام بورزند احتمالاً تا 20 - 30 سال آینده مشکل حل خواهد شد.
(دکتر) حسن عباسی: «اوج ساعات صداوسیما را می‌دهند دست صدرایی‌ها و چپ و راست می‌گویند حرکت جوهری چه فایده؟!»
دقیقاً همین‌‌طور است. مثلاً همین عید امسال اوج ساعات تلویزیون را داده بودند به کلاه قرمزی و پسرخاله و فامیل دور و آقای همسایه و آقای دلاک و پسرعمه‌زا و ببعی و جیگر و... که همگی همچون ملاصدرا آرایشان را از «افلوطین» و «زنون» و «ابن‌عربی» اخذ کرده بودند و چپ و راست می‌گفتند «حرکت جوهری» که این کارشان اوج خیانت بود. تمام ساعات تعطیلات عید امسال‌مان را صداوسیما با ترویج «حکمت متعالیه» به بطالت گذراند و همنوا با «بی‌بی‌سی» و «فارسی وان» و «من و تو یک» کوشید تا ما را گمراه کند ولی (دکتر) عباسی از حضیض ذلت فکری نجات‌مان داد.

Share
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: «کلاه‌قرمزی» و خیانت به انقلاب/طنز ,
تاریخ : 20 / 1 / 1391
نویسنده : سروش

شدم با چت اسیر و مبتلایش * شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم * تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد * ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش * کمان ِابرو و قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست * ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من * اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هرشب به او چت می نمودم * به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام * که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم * زفکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده * که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست * زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت * هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار * گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود * زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت * توگویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا * بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا * کمان ابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من * بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم * از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست * دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر * نیابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به «جاوید» * به شعر آورد او هم آنچه بشنید
که تا گیرند از آن درس عبرت * سرانجامی ندارد قصّه ی چت

Share
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: شعر طنز دوستی های اینترنتی ,
تاریخ : 25 / 12 / 1390
نویسنده : سروش

سلام چه خبر

 

عاقبت خانومایی که منتظر یه مرد کاملن که بیاد خواستگاریشون

 

 

Share
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
موضوعات مرتبط: طنز , گالری , ,
برچسب‌ها: عاقبت خانومای پر توقع/تصویر ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد

آخرین مطالب

/
هر چیز که دیدم همه بگذاشتنی بود جزیادتوای دوست که ان داشتنی بود. با سلام: قول بده که هرگز با من موافق نباشی، حداقلش این که کاملا یا فی البداهه موافق نباشی. قول بده که همیشه دنبال موضوعی برای مخالفت در این وب خواهی گشت، دنبال استثناهایی برای چیزهایی که من گذاشته ام و مطالبی که به نظرت بی ربط و غلط می رسد. این طوری به من فرصت می دهی که ازت یاد بگیرم. من اگر پاسخی ندادم این طور تعبیر کن که موافق نظرت بودم.این وب مجالی است جهت روشنگری و پالایش. امیدوارم بزودی مرا کلیک کنی